ما ز یاران چشم یاری داشتیمخود غلط بود آنچه ما پنداشتیمتا درخت دوست ی بر کی دهدحالیا رفتیم و تخمی کاشتیمگفت و گو آیین درویشی نبودور نه با تو ماجراها داشتیمشیوهٔ چشمت فریب جنگ داشتما غلط کردیم و صلح ان, ...ادامه مطلب
4 روز از ترم گذشته و رضایت کافی ندارم. سه روز دارم که عقب موندگیم تو هر کدوم از سه تا درسمو جبران کنم. ساعت سه صبح پا میشم و میشینم پای تمرینهای سنجی تا 6 و 7 صبح بعدش میرسم به کارهای کلاس تی ای ام. ده از خونه راه میافتم که قبل یازده برسم. تا نه و نیم صبح کارای کلاسمو تموم میکنم. اون یه ساعت وسط هم احتمالا بذارم برا خرد. ببینم چی میشه. بعد از ظهر ولی برنامه به کس گاو زدن ه. خدایا کمکم کن. , ...ادامه مطلب
خب ویکندو خیلی خوب نبودم ولی خب... دو روز و نیم رو تمرینای متریک گذاشتم. شبا معمولا کاری نمی کردم. برا همین حس می کنم بدون برنامه شبام بگا می ره. یه تیریکی که برا صبح زود بیدار شدن کشف کردم اینه که صب, ...ادامه مطلب
خب خب خب ... این ماهو با هدف تنبلی ممنوع یا no procrastination شروع کردم و میتونم بگم تو هفته ی اخیر تقریبا خوب بودم به جز دیروز و الان تا این لحظه... هدفم برا فاستر رفتن جدی تر شده و میخوام که بیش, ...ادامه مطلب
تصمیم گرفتم امروز رو سعی کنم فقط امروز رو اونجوری زندگی کنم که دلم میخواسته همیشه. سعی کنم در ایدهآل ترین حالت ممکن زندگی کنم حالا اومدم اینجا بنویسم که این روز ایدهآل چه شکلی ه. قبلش اینو بگم که ف, ...ادامه مطلب
والا عرض شود به خدمت که دیروز خوب بود. به حدود 80 درصد لیست دیروز رسیدم و خب آخر روز هم سر فیلم خوابم گرفت :))) صبح ولی دیر پا شدم عوضش اما یه صبونه ی مشتی زدم ،میخوام این برنامه ی اسموتی خوردن رو ا, ...ادامه مطلب
خب دیروز به تنها چیزای لیستم که عمل کردم خوراکیها بود :))) حالا امروز میخوام جبران کم کاریمو بکنم و یه چیز دیگه هم به نظرم باید به خودم یادآوری کنم که من دیگه نمیترسم بلکه تنبلی میکنم. لذا خوبه که, ...ادامه مطلب
نمیدوم چی بگم. حرف دارم ولی نمیتونم بگم. یعنی بیانش برام سخته. اتفاق خوب اینه که الان چندین شب ه ورزش میکنم و حقیقتا حس میکنم حالمو خوب میکنه. از روی یه اپلیکیشن هم ساعتهای درس خوندنمو ثبت میکن, ...ادامه مطلب
یه شب که آسمون از غم سیه روز و پریشون ه یه شب که چشمه آهسته توی سبزه میخونه یه شب که مو به مو مست ه سر زلفت پریشون ه شاید اشکی به یاد من بریزه از چشمونتیه شب که تار گیسویت پیچد در تار گیتارمشاید به گوش تو آید فریاد انتظارم یه شب که آرزوهایم گیرد رنگ فراموشیآن شب دور از تو میمیرم در دنیای خاموشی , ...ادامه مطلب
دیروز نمره ی آخرین درس ارشدم ثبت شد و معدلم میشه 15.94. با این معدل و معدل کارشناسیم باید قید کار علمی تو ایرانو بزنم. احتمالا حتی خاتم هم نگیردم... دیگه حوصله ندارم بیش از این بگم که این چند روزه چی شده، جز اینکه الهی به امید تو , ...ادامه مطلب
خب خب خب، الان یه هفته میشه حدودا که اومدم قارهی جدید،غرب آمریکا :))) هنوز خونهی خودم نرفتم و گوشی و سیم کارد هم ندارم فعلا. فردا هم کلاسا رسما شروع میشه... از شهر بخوام بگم که خب خیلی قشنگه و بع, ...ادامه مطلب
این روزا به هدفهایی فکر میکنم که بخاطرشون اومدم اینجا. جملههایی که به خودم میگفتم. حالا میخوام لیستشون کنم: *آمریکا برا بهترین بودن، بهترین نقطهی دنیاست. و خب رسیدن به اون نقطه هم مستلزم تلاش زی, ...ادامه مطلب
میگم خب شاید مهسا (دختر همسایمون ) دوس داره با یکی که مثه خانواده ی زن رضاست ازدواج کنه میگه مهسا وبلاگ بیخود کلمه کرده میخواد با یکی که به خانواده اش نمی خوره ازدواج کنه ، میگم حالا تو بگو وبلاگ بیخود کلمه کرده اونکه کار , ...ادامه مطلب
یازده روزه که مامان بزرگم رفته ... نوشته امو تکمیل می کنم میذارم...., ...ادامه مطلب
امروز رفتم بچه ها رو خانه ریاضیات ببینم ، تقریبا هیشکی نبود. یه کمی با بچه ها بازی کردیم و بعد برگشتم...الانم نشستم تو جام جام منتظرم یه کمی بگذره برم ببینم این مغازه ی صفویه باز میکنه یا نه ... لازانیا هم خوردم ، هی بد نبود... نمی دونم حس بی تعلق بودن دارم ، تقریبا به هیچ جایی تعلق ندارم... چرا؟! ن, ...ادامه مطلب